به گزارش مشرق به نقل از رجا ، قرائتي در آستانه محرم 89 گفت: من بيست نکته براي محرم يادداشت کردم. تذکراتي است که اگر گوش داده شود مفيد است. از خودم هم نيست. يا از قرآن است يا از روايات است يا از فتواي مراجع است.
يکي اينکه بانيان عزاداري اگر نذر روز خاص دارند، کاري نميشود کرد. يعني شکر روز تاسوعا را نميشود عاشورا شربت داد. تاسوعا براي تاسوعا است، عاشورا براي عاشورا. اگر نذر کرديد کاري نميشود کرد. اما اگر نذر نکرديد، همينطور ميخواهيد خرج بدهيد اين خرجها را تقسيم کنيد. يک مديريت بکنيد. مسألهي مديريت را قديم فکر ميکرديم براي استاندارها و فرماندارها است. اخيراً متوجه شديم که حتي کوچکترين چيز مديريت ميخواهد.
مثلاً اين خلبانها، هواپيماهاي مسافربري دو تا خلبان دارد. شکمشان مديريت دارد. يعني اگر اين کتلت ميخورد و گوشت ميخورد بايد او نان و پنير بخورد. چون اگر هردو کتلت بخورند، دو تا خلبان، يک وقت گوشت مسموم باشد، حال هردو خلبان به هم ميخورد، هواپيما پايين مي افتد. يعني شکم هم مديريت ميخواهد.
چه غذايي، چه ساعتي، چه ... تمام بيماريها نميگويم. بخشي از بيماريها به خاطر اين است که ما در غذا خوردن مديريت نداريم. عرض کنم به حضور جنابعالي که صبح بلند ميشود ميگويد: به نظرم سرديام کرده. چاي دارچين ميخورد. بعد ميگويد: گرمم شد، خيار ميخورد. دومرتبه ميگويد: سردم شد، زنجبيل ميخورد. باز ميگويد: گرمم شد، کاهو ميخورد. باز ميگويد: گرمم شد هندوانه ميخورد. هي سردش شد، گرمش شد، اگر هيچ چيزي نخورد، خوب ميشود.
1- مديريت در مراسم عزاداري
مسائل عزاداري هم مديريت ميخواهد. يک مرتبه همه ميخواهند يک ساعت خاصي بيرون بروند. مگر امام حسين ساعت هشت است؟ چه فرقي ميکند هشت در خيابان بروي، يا نه؟ نه بروي يا ده؟ نه پدران ما ساعت يازده بيرون ميرفتند. آقا پدران شما اشتباه ميکردند. بيوقت در خيابان طبل ميزدند مردم اذيت ميشدند.
امام صادق به يک نفر گفت: چرا خانهات اينطور است؟ خانهات خيلي تنگ است. تو که وضع ماليات خوب است، يک خانهي بزرگ تهيه کن. گفت: مرحوم پدرم و جدم در اين خانه بودهاند. گفت: اگر پدر و جد تو کار خلاف کرد، تو هم بايد کار خلاف بکني؟ پدر و جدت نداشتند. تو که وضعت خوب است چرا؟
بنابراين در اينکه کي بازار برويم، کي در خيابان برويم. چه طبلي؟ مثلاً گاهي نگاه ميکني جمعيت خيلي نيست اما اينقدر طبل است که شهر را تکان ميدهد. من نميگويم طبل نباشد، ميگويم بايد تناسبي باشد. ساعت طبل زدن، تعداد طبل ها با مقدار جمعيت، همينطور چند تا طبل برميدارند ميزنند و نه شعري، نه مرثيهاي، نه سخنرانياي، نه گريهاي، نه آدمي، همينطور فقط هي طبل ميزنند. اينها کارهايي است که امام حسين دوست ندارد. مردم آزاري است. من از بيان امام شنيدم فرمود: قرآن خواندن هم اگر مردم آزاري باشد، گناه است. قرآن خواندن تا چه برسد به طبل! نذرهاي شما اگر نذرهاي خاصي نيست، تقسيم کنيد. حالا دههي دوم شما، روز بعد از عاشورا غذا بدهيد.
اينقدر غذا نفله ميشود، چون همه نذر کردند روز عاشورا بدهند. شما مگر نميخواهي به امام حسين هديه کني، بگو: حسين جان من سه روز بعد از شهادت پلو ميدهم. آبگوشت ميدهم. ثوابش براي تو. امام حسين هروقت به ايشان هديه کني ميپذيرد. چه عاشورا، چه غير عاشورا.
البته بايد عاشورا حماسهاش سر جايش باشد. روز عاشورا فرق ميکند. اما نه به مقداري که غذاها نفله شود. ما داشتيم بعضي از مراجع، آيتالله العظمي مکارم ميفرمود: حاجيهايي که روز عيد قربان مکه گوسفند ميکشند، اگر گوشتش حرام ميشود، به ايران تلفن کنند، کسي برايشان بکشد. البته حالا امسال گفتند، گوسفندها را پاکستان فرستادند. به هر حال اسراف حرام قطعي است. اگر کسي روز خاصي را نذر نکرده تقسيم کند. اين يک مورد.
مجالس هم همينطور است. يکي دههي اول، يکي دههي دوم، يکي دههي سوم، به هر حال يک طوري نباشد يک شب همينطور قدم به قدم تکيه، بعد از يک هفته هيچي، مثل سيل يکبار ميآيد و ميايستد. اين باران نم نم اثرش بيشتر است.
2- زنده نگهداشتن فرهنگ اهل بيت(عليهمالسلام)
در مجالس چند تا اصل مراعات شود:
1- حديث داريم مجالس عزاداري «أَحْيَا أَمْرَنَا» (بحارالانوار/ج1/ص200) يعني امور ما اهل بيت بايد زنده باشد. اين آقا که بالاي منبر رفت، اين شعار را که خواند چه چيزي زنده شد؟ آيهاي تفسير شد؟ تاريخ کربلا مطرح شد؟ موعظهاي شد؟ چه مطرح شد؟ اين شاعر اين شعري که خواند مردم چقدر رشد کردند؟ بعضي شعرها در شأن اهل بيت نيست. دورت بگردم. خوب مادر هم به بچهاش ميگويد: دورت بگردم. چشمات کمونه، ابروت کمونه، قدت قشنگه، خوب مثلاً ابالفضل اين است؟!
شعري که خوانده ميشود بايد در آن رشد باشد. منبري بايد حرفهايش رشد داشته باشد. «أَحْيَا أَمْرَنَا» يک وقت کسي نگويد قرائتي چه ميگويد؟ بگذاريد بنويسم. تذکراتي به عزاداري؛ موضوع ما عزاداري.
1- زنده شدن امور اهل بيت. بايد کاري کنيم که اهل بيت زنده شوند. حرفشان، فکرشان، فرهنگشان.
2- معرفت و بصيرت. آدم در جلسه که ميآيد اگر با سيزده آمد، وقتي از حسينيه برميگردد بايد نمرهاش 14 باشد، پانزده باشد. يک قدم... بگويد: يک چيزي فهميديم که تا حالا نشنيده بوديم. نه عزاداري، مسجد.
حديث داريم هرکس مسجد ميرود بايد هشت تا چيز گيرش بيايد. يکي از اين هشت تا اين است. «وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفا» (بحارالانوار/ج75/ص108) «مستطرف» يعني تازه، هرکس مسجد ميرود بايد حرف تازه ياد بگيرد، يعني چه؟ يعني بايد پيشنماز هرروز مطالعه کند. شما اگر پاي تلويزيون ديدي از من استفاده نميکني خاموش ميکني، يک کانال ديگر ميروي. «وَ عِلْماً مُسْتَطْرَفا» علم تازه، معرفت تازه. بايد معرفت و بصيرت باشد.
3- بايد عشق آفرين باشد. عشق آفرين، يعني بايد مطالبي که گفته ميشود، عشق مردم را به امام حسين بيشتر کند.
4- تعليم احکام؛ اينها بايد يک تابلو شود در همه هيئتها بزنند. يعني بايد هر منبري يک فقه هم بگويد. چون خيلي وقتها کارهاي ما اشکال دارد. بگذار من يک چيزي بگويم.
3- رعايت مسايل شرعي در عزاداري
امام حسين وقتي کربلا آمد، زمين کربلا را خريد. چرا؟ به خاطر مسالهفقهي. فرمود: زمين مردم است. من در زمين مردم ميخواهم شهيد نشوم. خون من در زمين غصبي ريخته نشود. زوارها که زيارت من ميآيند، پا در زمين مردم نگذارند. ببين امام حسين زمين کربلا را خريد که مسائل فقهي مراعات شود.
در کوفه و شام به زينب کبري صدقه دادند. فرمود: صدقه به سيد حرام است. يعني چه؟ يعني در اوج کارها بايد مواظب مسائل شرعي بود. صدقه حرام است. ميشود به ديوار مسجد ميخ کوبيد؟ باسمه تعالي نه! حرام است. ميخواهيم سياه پوش کنيم، نکن. سياه پوش مستحب است. خراب کردن ديوار مسجد حرام است.
خدا دکتر بهشتي را رحمت کند. من خدمت اين شهيد مظلوم بودم. از چند تا کشور آمده بودند با ايشان صحبت ميکردند. همينطور اين از او کشور، اين از او کشور، از کشورهاي مختلف صحبت ميکردند، يک مرتبه گفت: آقايان الآن وقت نماز است. با اجازه! الله اکبر! نماز اول وقت.
با کفش در مسجد ميآييم. ميخواهيم سينه بزنيم. اين کار را نکنيد. من ميخواهم گوسفند بکشم، شتر بکشم در خيابان. آقا شتر بکش. خدا اجرت بدهد. اما چرا وسط خيابان؟ اين شتر رم ميکند. گاو و گوساله رم ميکند. خونش ميريزد. اگر بارندگي شود، اين آب با خون قاطي ميشود. کفش مردم نجس ميشود. در مسجد ميروند، در حسينيه ميروند، در خانههايشان ميروند، آقا کشتن شتر کار خوبي است. اما وسط خيابان کار خوبي نيست. هرچيزي در جايي. شما اگر چاي را در آفتابه بکني، هيچکس نميخورد. هم شربت خوب است، هم ليوان خوب است. يعني بايد کارهاي ما در ظرف خودش باشد. شتر کشتن، گوسفند کشتن کار خوبي است. وسط راه کشتن کار خوبي نيست. يک جاي ديگر بکشيد وسط راه نباشد. تعليم احکام.
5- پاسخ به شبهات، يک سري شبهه پيش ميآيد. شبهه ميکنند و اين شبههها را بايد جواب داد. اين شبهه را هم بايد جواب داد.
4- جايگاه عزاداري در قرآن کريم
الآن اين وهابيها راجع به عزاداري ميگويند: عزاداري کجاي قرآن نوشته است؟ اين وهابيها بايد قرآن را بلد باشند. مسلمان که هستند. قرآن در سورهي «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» (تکوير/1) آنگاه که خورشيد نورش گرفته شد. «وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» (تکوير/2) نور ستارهها گرفته شد. خورشيد در هم پيچيده شد. چه شد، چه شد، چه شد، چه شد، چه شد، چه شد. در آن روز ميپرسند اين دختر زنده را چرا در گور کردي؟ مسلمانها که دختر در گور نميکردند.
مشرکين دختر زنده را در گور ميکردند. دختر را ننگ ميدانستند. قرآن براي دختر مشرک هم روضه خوانده است. گفته: «بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکوير/9) به چه گناهي اين را کشتيد؟ ببينيد دختر مسلمان نيست. پدرش مشرک است. دختر هم مشرک است. اما چون مظلوم است، خدا براي مظلوم آيه آورده است. «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ، وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ، وَ إِذَا الجِْبَالُ سُيرَِّتْ، وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ، وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ، وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ، وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» (تکوير/1تا7) با اين ريتم خاص در همهي سورهها هم اين ريتم هست. ميگويد: اين دختر چه گناهي کرده بود؟ چرا زنده کشتيد؟
ما اگر کسي مظلوم بود بايد کمکش کنيم. گول خوردههايي که گفتند: نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران! اينها با قرآن آشنا نبودند. غزه و لبنان که مسلمان هستند. ما ميگوييم: حتي اگر آن طرف کره زمين به يک دختر کافري ظلم شد، ما بايد از اين طرف دنيا به نفع او شعار بدهيم. به چه دليل؟ به دليل «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» خداوند براي دختراني که در جاهليت زنده در گور ميرفتند روضه خوانده است.
«قُتِلَ أَصحَْابُ الْأُخْدُودِ» (بروج/4) «اخدود» خَد يعني گودي. يک گودي درست کردند، مؤمنين را در گودي ريختند و سوزاندند. و نشستند لب گودي و تماشا کردند. مؤمنين سوختند و اينها تماشا کردند. قرآن ميگويد: مرگ بر شما که مؤمنين را زنده زنده سوزانديد.
5- سوگواري و عزاداري، نشانه عاطفه انساني
در سورهي بروج خداوند براي مؤمنيني که به ناحق از بين رفتند خدا روضه خوانده است. اين وهابيها به ما ميگويند: چرا عزاداري ميکنيد؟ خودشان پدرشان که ميميرد ميبرند زير خاک ميکنند. من نميدانم مثلاً فرض کنيد که شما چطور يک مرغ مرده را زير خاک ميکنيد و هيچ گريه نميکنيد. اين مادرش و پدرش مرده زير خاک ميکند، هيچي همينطور نگاه ميکند. اصلاً گريه علامت اين است که من عاطفه دارم. ببين ما دو تا چيز داريم، دو تا چراغ دارد. عقل و عاطفه! چراغ عقل بيان است.
تا مرد سخن نگفته باشد *** عيب و هنرش نهفته باشد
يعني آدم حرف که ميزند ميفهمد که طرف چقدر عاقل است. بيان چراغ عقل است. اشک چراغ عاطفه است. ما نميدانيم فلاني عاطفه دارد يا ندارد. اگر ديديم گريه ميکند، پيداست عاطفه دارد. اگر ديديم همينطور نگاه ميکند، مشکل عاطفه دارد. عاطفهاش مشکل دارد. گريه فطري است. گريه عقلي است. چقدر در قرآن آيه براي گريه داريم. چقدر روايات براي گريه داريم.
ميگويند: چرا شما از دههي محرم عزاداري ميکنيد؟ فقط روز عاشورا! الله اکبر... بله آدم يک غريبه که مرد يک دقيقه به احترامش صبر ميکند، اما اگر مادرش مرد، مغازه را ميبندد. دو روز، سه روز مرخصي ميگيرد. اگر خانمش، بچههايش، همسرش اگر همه با هم از دنيا رفتند، ممکن است ده روز، بيست روز ديگر سر کار نيايد. امام حسين و اهل بيتش بود. بايد پاسخ به سؤالات گفته شود. يعني بايد عزاداري ما، در هر عزاداري يک شبههاي جواب داده شود.
6- انتقال فرهنگ کربلا به نسل نو؛
عزاداران ما پست را به بچههايشان بدهند. مداح به بچهاش بگويد: تو بيا بخوان. رئيس هيئت به بچهاش بگويد: تو بيا رئيس هيئت شو. به چه دليل اين حرف را ميزنيم؟ به دليل حديث. حديث داريم وقتي ميخواهي به فقير پول بدهي، خودت نده. به بچهات بده بگو: تو به فقير بده. يعني چه؟ يعني کمک به فقرا را به نسل بعد هم منتقل کن. ميخواهي افطاري بدهي. بگو: آقاجان من امسال ميخواهم به بيست نفر افطاري بدهم. تو دانشجو هستي. تو دبيرستاني هستي. تو راهنمايي هستي. من اين چيزها را مي خرم تو به همشاگردي هايت بگو بيايند. که اين دختر شما، پسر شما سفره بياندازد، افطاري دادن را ياد بگيرد. ما داشتيم بعضي از تجاري را که سهم امام که به آيتالله العظمي، مرجعش ميداد بچههايش را ميآورد، ميگفت: بچهها ببينيد، اين آيتالله العظمي مرجع تقليد من است. من سهم امامم را دو دستي تقديم ميکنم. بعد از مرگ من شما بايد سهم امامتان را به مرجعتان بدهيد. يعني اين سهم امام دادن، خمس دادن، انفاق، افطاري، عزاداري، اين فرهنگ را به يک نسل نو هم منتقل کنيم.
6- بهرهگيري از فرصتها و دوري از فرصت سوزي
7- از زمان بهتر استفاده کنيم. لفتش ندهيم. به نظر من بهترين عزاداري، عزاداري مقام معظم رهبري است. نماز جماعت، يک ربع تا بيست دقيقه. مداح يک ربع. سخنران نيم ساعت. دو مرتبه عزاداري و سينه زدن يک ربع، بيست دقيقه. بعد هم بيست دقيقه هم شام ميدهند. يعني همهي اينها يک ساعت و نيم که آدم آنجا آمد هم نماز جماعت ميخواند. هم سينه زده است. هم مداحي گوش داده است. هم اين واعظ يک چيزي گفته ياد گرفته است، هم شام خورده است.
ما از غروب چراغ را روشن ميکنيم تا يک بعد از نصف شب. محتوايش چيست؟ يک نوار کاست، يک روضهي پلاستيکي. روضهي پلاستيکي که ثواب ندارد. اگر شهرداري همهي کامپيوترها را طوري طراحي کند، که يک مرتبه ظهر که ميشود همه آجرهاي تهران اذان بگويند، ثواب ندارد. آنکه از حلقومت اذان ميگويي ثواب دارد. اذان پلاستيکي ثواب ندارد. وگرنه ما سي، چهل هزار تا تاکسي داريم، ظهر همه راديوشان را روشن کنند، شيشه تاکسي را هم پايين بکشند. بله تهران روي هوا ميرود. موج خوبي هست. کار خوبي هم هست. اما ثواب براي اين است که خود انسان الله اکبر بگويد. از زمان بهتر استفاده کنيم.
8- سهم قرآن در کنار اهل بيت فراموش نشود. از همه منبريها بخواهيد که آقا شما در اين بيست دقيقه که منبر هستيد، 5 دقيقهاش را يک آيهي قرآن براي ما تفسير کن. 5 دقيقهاش را يک حديث بگو. 5 دقيقهاش را تاريخ کربلا بگو. 5 دقيقهاش را هم روضه بخوان. شما اگر دکان سبزي فروشي رفتي، همه پولت را ريحان گرفتي. همهي پولت را تره گرفتي. همه پولت را ترب گرفتي. تنوع، ما همه چيزي نياز داريم. آدم هرچه پول دارد لحاف کرسي بخرد. هرچه پول دارد مس بخرد. هرچه پول دارد طلا بخرد. خوب اين مديريت نيست. بايد يک طوري باشد برنامهها جامع باشد، که انسان با کلام خدا آشنا شود. با کلام پيغمبر و اهل بيت آشنا شود. با تاريخ کربلا آشنا شود. اينها بايد برنامهريزي شود. البته بعضي جاها هست، الحمدلله! خيلي جاها هستند که دقت ميکنند. سهم قرآن فراموش نشود.
9- از متن، از متن مقتل خوانده شود. اين ديگر براي روحانيون است. مقام معظم رهبري در ايام عاشورا يک روز نماز جمعه آمدند. مقتل را باز کردند از روي مقتل ميخواندند و توضيح ميدادند چه اشکالي دارد؟ حديث هم از رويش بخوانيد. خدا آيت الله العظمي گلپايگاني را رحمت کند. ايشان وقتي منبر ميرفت، سالي چند منبر براي مردم ميرفت. کتابش را ميبرد باز ميکرد، از رويش ميخواند و تفسير ميکرد. آدم شعر را از رويش بخواند، چه اشکالي دارد؟ شعر و حديث را از رو خواندن عيبي ندارد. حالا مثلاً من در تلويزيون کاغذ دستم است، به نظر شما من آدم معيوبي هستم؟ چه عيبي دارد از رويش بخواند؟ مقتل را از رويش بخوانيم که معتبر باشد، سند داشته باشد.
7- توجه به نماز اول وقت در مراسم عزاداري
از امام حسين(ع) به نفع نماز استفاده کنيم. اين هم يک مسألهي مهمي است. و چند تا چيز براي شما بگويم. شايد نشنيده باشيد. امام حسين(ع) از مکه که ميخواست حرکت کند کوفه بيايد، به يک نفر گفت: تو رسماً مؤذن هستي! يعني همان کاروان خودش و خواهرش را، يعني کاروان امام حسين از مکه مؤذن داشتند. اين يک مورد. 2- ابو ثمامه که ظهر عاشورا به امام حسين گفت: آقا ظهر شده! امام حسين دعايش کرد. 3- عصر تاسوعا که به خيمهها حمله کردند، امام حسين فرمود: جنگ را فردا بياندازيد. امشب شب عاشورا است. من نماز را دوست دارم."أني أحب الصلاة" (لهوف/ص89) من نماز را دوست دارم. ظهر عاشورا ميگويند: علي اکبر اذان گفت. امام حسين نمازش شکسته بود. چون دوم محرم رسيد، دهم شهيد شد. دوم تا دهم هشت روز است، مسافر هشت روزه نمازش شکسته است. نماز شکسته دو تا حمد دارد. دو هفت تا چهارده تا. دو تا هم قل هو الله بگوييم، دو تا پنج تا ده تا، با چهارده تا بيست و چهار تا. دو تا رکوع بيست و شش تا، چهار تا سجده سي تا. تشهد و سلام. سي و پنج تا، چهل تا کلمه است.
در اين سي و پنج، شش تا کلمه سي تا تير به امام حسين رها کردند. يعني هر يک کلمه «مالِکِ يَوْمِ الدِّين» يک تير. «إِيَّاکَ نَعْبُد» يک تير. اين يعني چه؟ آنوقت ميشود عزادار امام حسين نسبت به نماز، عاشق نباشد؟ مسأله نماز فراموش نشود. هم ظهر عاشورا، هم شب عاشورا، در عزاداريها. اول نماز، اول نماز، اول نماز، اول نماز، اول نماز!
براي مبارزه با طاغوت و ظلم و استکبار استفاده شود. به مردم بگوييم، اصلاً اين که شما ميگوييد زير بار نميرويم، مذاکره نميکنيم، با آنها... اين يعني مبارزه با طاغوت پرچمدارش امام حسين است. يعني زير سم اسب مي روم، اما زير بار زور نميروم. بدن من تکه تکه شود، قبول است. اما اجازه نميدهم. مادر من فاطمه است. کسي که از فاطمه شير خورده و در دامن فاطمه رشد کرده بله قربان به يزيد بگويد؟ قرآن ميگويد: ميدانيد شما چه کسي هستيد؟ شما فرزند حضرت ابراهيم هستيد. «مِلَّةَ أَبيکُمْ إِبْراهيمَ» (حج/78) آيهي قرآن است. «أَنَا وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» (بحارالانوار/ج36/ص8) پيغمبر فرمود: من پدر شما هستم. دخترهاي ما بايد بدانند مادرشان فاطمهي زهرا است. پسرهاي ما بايد بدانند پدرشان عليبن ابي طالب است.
اينکه ميگويم قرآن خواندم. اينکه خواندم آيه قرآن است. «مِلَّةَ أَبيکُمْ إِبْراهيمَ» ميگويد: پدر شما ابراهيم است. «أَنَا وَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ أَبَوَا هَذِهِ الْأُمَّة» يعني من و عليبن ابي طالب پدر شما هستيم. ما يک پدر معنوي داريم. بنابراين بايد احساس غرور کنيم و هرگز زير بار نرويم.
يک چيزي بگويم. اگر شما ميخواهي وضو بگيري. يک کسي آب به شما ميدهد. يک شيشه آب به شما ميدهد ميگويد: بيا وضو بگير. اگر ميداني منت در آن است، اسلام ميگويد: تيمم کن نماز بخوان. آبي که در آن ناز است، با آن وضو نگير. يعني چه؟ يعني تو بايد عزيز باشي. کسي حق ندارد سرکوفت بزند. من جهازيه تو را دادم! من پولت دادم درس خواندي. مَن مَن مَن مَن مَن! اگر کسي منت بگذارد... حتي قرآن داريم: «لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى» (بقره/264) اگر کمک به کسي کرديد، به زبان نياور. به زبان بياوري ثوابش پريد.
حتي زن به شوهر بگويد: من لباسهايت را شستم. من برايت غذا درست کردم. هيچي اجرش از بين رفت. مرد بگويد که: من برايت طلا خريدم. من تو را مشهد، عمره، کربلا بردم. چرا من ميگويي؟ رزقش بوده است. بنابراين سعي کنيد من نگوييد. من خرج ميدهم. اين هيئت رئيسش من هستم! من که آمد خدا پاک ميشود. من که آمد خدا پاک ميشود. خدا شريک قبول نميکند. شريک قبول نميکند. محلهي ما همينطور هستند. تعصبي ميشوند روي محله ما! هيئت ما، محلهي ما، علامات ما، نمي دانم چه چيز ما، اينها را نگوييد.
از امام حسين براي وحدت استفاده کنيد. الله اکبر چه قدرتي است! چه قدرتي است! هيچ قدرتي در کشور ما مثل امام حسين همه گروهها را يکجا جمع نميکند. در حزبها تکه تکه ميشوند. در انتخابات رئيس جمهوري، مجلس، شوراي شهر تکه تکه ميشوند. در سليقهها تکه تکه ميشوند. در شغلها تکه تکه ميشوند. در سليقهها... همه جا مردم... تنها جايي که... حتي در نماز مردم تکه تکه ميشوند. يک عده اين مسجد ميروند، يک عده اين مسجد ميروند. تنها جايي که همه پيراهن سياه ميپوشند و همه يک کلام ميگويند: يا حسين! امام حسين توانست يک وحدتي به وجود بياورد، از اين وحدت استفاده کنيم.
8- ساخت حسينيه در کنار مسجد
حسينيه نسازيد مگر کنار مسجد. امام حسين بندهي خدا بود. عبد خدا بود. پيغمبر «و اشهد ان محمداً عبده و رسوله» (صلوات حضار) امام حسين بنده خدا بود. به خاطر اطاعت از خدا رفت شهيد شد.
ديشب يک مهمان داشتيم، ميگفت: در فلان روستا حسينيه ساخته بالاي دو ميليارد تومان. حضرت عباسي امام حسين راضي است؟ ما حسينيههايمان در سال چند شب باز است؟ کدام عاقل براي يک گوني آرد يک نانوايي درست ميکند؟ کدام عاقل براي ده کيلو آرد يک نانوايي باز ميکند؟ چرا ما به اسم دين براي سه شب عزاداري يک حسينيه ميسازيم؟ کنار مسجد يک جا بسازيد که اگر جمعيت زياد شد در حسينيه بروند. البته بخش حسينيه جدا باشد. چون گاهي وقتها در مسجد نميتوانند بيايند، در حسينيه بروند. در حسينيه عزاداري کنند، سينه بزنند. شام بدهند. مراسمشان در حسينيه باشد.
ولي اين حسينيه درش به مسجد باز باشد. چند منظوره... يک حسينيه ميسازيد مستقل دور از مسجد، تازه از شب اول محرم هم خيليجاها روضه نيست. خيلي حسينيهها از شب پنجم، ششم شروع ميشود. من حسينيههاي تهران را بعضيهايش را ميشناسم. نميگويم همه. بسياري از حسنيههاي تهران در طول سال آن استفادههايي که بايد شود، نميشود. آنوقت شما ميدانيد سي هزار روستا داريم مسجد ندارد؟ سي هزار روستاي بيمسجد!
خود امام حسين باشد چه ميکند؟ حسينيه بايد وصل به مسجد باشد. و همچنين عباسيه، زينبيه، مهديه، يعني هي تکه تکهاش نکنيم. همهي زورمان را بايد روي خانهي خدا بگذاريم، همه هم بندهي خدا هستند. حضرت مهدي بندهي خداست. پيغمبر بندهي خداست. گفتند: «عبده»، «عبده و رسوله» عبد است. محور مسجد باشد. براساس مسجد، کنار مسجد يک سالن بسازند، حسينيه. که اينها به هم کمک کنند.
توجه کنيم در عزاداري وهن شيعه نباشيم. وهن شيعه نباشد. بعضي از عزاداريها وهن شيعه است. البته خوب حالا ممکن است، گوش ندهند من قيامتي دارم و آن آقايي هم که گوش نميدهد قيامتي دارد. حداقل من ميتوانم در قيامت يقهاش را بگيرم.
يک مشت قمه زن لجوج داريم. که اينها از بعضي مراجع هم فتوا گرفتند که قمه جايز است. اولاً اينکه بعضي از علما ميگويند: جايز نيست. مثل مقام معظم رهبري. او هم که ميگويد: جايز است، قمه زدن نه واجب است نه مستحب است. فوقش در فتوا ميگويد: جايز است. ما ميگوييم: اين آقايي که اينقدر شاخ و شانه ميکشد براي قمه زدن که بعضي از آقايان ميگويند: جايز است، خوب احترام فتواي مراجع سر جايش. جايز است.
ولي ما يک سؤال ميکنيم. نگفته که مستحب است. نگفته که واجب است. از اين آقاي قمه زن سؤال ميکنيم. سهم شما (يعني قمه زن) در نماز جمعه چيست؟ در سال چند بار نماز جمعه مي رويد؟ در نماز جماعت چيست؟ سهم شما در فقرا چيست؟ سهم شما در زکات چيست؟ سهم شما براي دخترها و پسرهايي که همسر ندارند چيست؟ ازدواج جوانهاي فقير چيست؟ سهم شما در رشد علمي چيست؟ همه را خط ميکشد روز عاشورا ميخواهد قمه بزند. کجاي اين دين است؟ نماز جمعه مستحب، نماز جماعت مستحب، کمک به فقرا واجب، زکات واجب، ازدواج جوانها واجب، يعني واجبات را اعتنا نميکنيم، و اصرار داريم که حتماً...
حالا هرکس ميخواهد بزند، بزند. من خيلي چيز نيستم که... ولي وهن شيعه نباشد. تلويزيون آمريکا، اروپا هي عکس و فيلم قمه زنها را نشان بدهد، بگويد: شيعهها، اين اصولگراها، اين ولايت فقيهيها، شيعه، الآن ميداني شيعه را به چه ميشناسند؟ بگويم؟ در کرهي زمين، در کرهي زمين شيعه يعني مقاومت. و اين به خاطر هشت سال، بسيجيهاي ما، ارتشيهاي ما، امت ما هشت سال مقاومت کرديم، بعد از اين هم سيد حسن نصر الله و بچههاي لبنان مقاومت کردند. بعد هم غزه! به خاطر مقاومت شيعه مطرح شد. ما باور نميکرديم اندونزي اينقدر شيعه داشته باشد. گروه گروه دارند شيعه ميشوند به عنوان اينکه شيعه مظهر مقاومت است. شيعه را به مقاومت ميشناسند.
حالا شما يک استکان خون روي صورتت بريزد يا نريزد. اين علامت... شما چند وقت جبهه بودي؟ در کدام خطر مقاومت کردي؟ ارزش ما به تقوا است. ارزش ما به مقاومت است. ارزش ما به علم است. ارزش ما به اين اختراعاتي است که جوانهاي علمي ما ميکنند. ايران يعني مبتکر، ايران يعني در همه مسابقات ميرود مدال طلا ميآورد. ايران يعني روز به روز در هر کجا حرف ميزنيم مطرح ميشويم. هيچ کجا، الآن سي سال از انقلاب ميرود. يک قمه زن به من بگويد: آقا به خاطر قمه من اسلام پيش رفت. يک نمونه بگويد، اگر اسلام پيش رفته است، به خاطر ولايت فقيه بوده است.
به خاطر هشت سال مقاومت ايران بوده است. به خاطر سيد حسن نصر الله و لبنان و فلسطين و غزه و اينها بوده است. اسلام هرکجا پيش رفته است به خاطر يا علم بوده، يا ابتکار بوده، يا مقاومت بوده است. با قمه تا حالا هيچکس پيش نرفته است.
حالا در عين حال کسي ميخواهد لجبازي کند، لجبازي کند. قرآن به پيغمبر ميگويد: پيغمبر تو بگو، «وَ إِنْ تَوَلَّوْا» (بقره/137) در قرآن «تَوَلَّوا» زياد است. يعني بگو، يک عده هم گوش نميدهند. کلمهي «وَ إِنْ تَوَلَّوْا» در قرآن زياد آمده است. يعني پيغمبر غصه نخور. تو بگو يک عده هم گوش نميدهند. خوب گوش ندهند. گوش ندهند. ولي من غصه ميخورم، کساني که راجع به انواع واجبات و انواع مستحبات هيچ کتابي نمينويسند، يک مرتبه از مرجع تقليدش نپرسيده که آقا مثلاً در اين کار ما چه کنيم؟ ولي راجع به قمه کتاب چاپ ميکند، مجله چاپ ميکند، بروشور، چاپ ميکند. تبليغ ميکند. شمشيرهايشان را تيز ميکنند.
در عين حال... برويد بالا... به قمهزنها ميگويم. برويد بالا خودتان را بکشيد. برويد در سر کوه، برويد در چاه، پايين و بالا هرکاري بکنيد، هيچکس نگفته قمه واجب است. هيچکس هم نگفته مستحب است. فوقش بعضي ميگويند چه؟ جايز است. ما ميگوييم: تازه جايز است چند دقيقه؟ يک روز عاشورا. قمه زدن ميدانيد چقدر طول ميکشد؟ يک دفعه چنين ميکنند تمام ميشود ميرود. يعني براي يک دقيقه در يک روز، تمام سال دارند فعاليت ميکنند که قمه زدن را رشد بدهند. آنوقت براي واجباتي که در طول سال، در طول ماه، در طول هفته، هميشه واجب است. هميشه... براي واجبات و مستحبات هميشه تلاش نيست. براي جايز بودن يک دقيقه... اين کار را نکنيد. وهن شيعه نباشد که تلويزيون اروپا قمه زدن ما را نشان بدهد. به ريش ما بخندند.
ممکن است نماز هم بخوانيم به ريش ما بخندند. ما نماز ميخوانيم. ولي نماز را قرآن ميگويد. گفته: «إِذا نُودِيَ لِلصَّلاة» (جمعه/9) وقتي «وَ إِذا نادَيْتُمْ إِلَى الصَّلاةِ اتَّخَذُوها هُزُواً» (مائده/58) ممکن است به اذان ما هم بخندند، منتها اذان را آيه داريم. نماز آيه داريم. در واجبات ما فکر خندهي ديگران نيستيم. اما در چيزي که نه واجب است، نه مستحب، چرا يک کاري ميکنيد به ما بخندند؟ خيلي خوب...
حرمت علم و عالم حفظ شود. اينطور نباشد پاي مداح بنشينيم عالم که مي رود سخنراني کند، از پاي منبرش بلند شويم. وقت خوب را به مداح بدهيم، وقت بد را به عالم بدهيم! حرمت علم بايد حفظ شود.
تلاوت قرآن در لابلاي عزاداري توسط قاريان خوش صدا. در همهي محلهها قاري خوش صدا هست. بيايند آيات شهادت را در عزاداري بخوانند. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَيْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ» (بقره/155) «قُتِلُوا في سَبيلِ اللَّه» (آلعمران/169) آيات جبهه و جنگ را در عزاداري خوش صدا بخواند، و همينطور پخش شود، مردم راه بروند و گريه کنند. چه اشکال دارد؟ به جاي مداح، نه اينکه مداح را حذف کنيم. يعني هم مداحي باشد، اين آيات قرآن را در خيابان بکشيم. بسيار خوب... اشاره ميکنند وقت تمام شد. حرفهاي من تمام نشد.
خدايا به آبروي حسين عزاداريهاي ما را آنگونه قرار بده که حضرت مهدي لذت ببرد. آنگونه عزاداريهاي ما را قرار بده که خود حضرت مهدي آنگونه عزاداري ميکند. انگونه توفيق بده عزاداري کنيم که مراجع گذشته و حال ما آنگونه عزاداري ميکنند. عزاداريهاي ما را از ولخرجي، کارهاي خلاف بهداشت، مثل شتر کشتن در خيابان، کارهاي خلاف بهداشت، کارهاي ايذايي، طبل بزرگ وقتي که مردم خواب هستند، صداي بلند گو، عزاداريهاي ما را از مردمآزاري دور بدار.
«والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته»